وبلاگ شیـــعه عــــاشق نوشت : از راهـ دور
از راهـ دور با دلـــی پر از حرفـــ دلــ ،گفتنــی هایی که نگفتنیستـــ !
السلام یا حضــرتــ عشــقــ...
السلام یا حضــرتــ «قتیل العبرات»
سلامـــی حــقیرانــهـ بــود
امـــا با تمــام وجــود...!
وبلاگ شیـــعه عــــاشق نوشت : از راهـ دور
از راهـ دور با دلـــی پر از حرفـــ دلــ ،گفتنــی هایی که نگفتنیستـــ !
السلام یا حضــرتــ عشــقــ...
السلام یا حضــرتــ «قتیل العبرات»
سلامـــی حــقیرانــهـ بــود
امـــا با تمــام وجــود...!
وبلاگ شیـــعه عــــاشق نوشت : آخــــر به کــوی عشق تــو بـی آبرو شــدم....
اربـــــــــاب
آخــــر به کــوی عشق تــو بـی آبرو شــدم....
طرح جمـکران از شیعه عاشق
به یاد مداح اهلبیت سید جواد ذاکر
وبلاگ کانال کمیل نوشت : یک لحظه تفکر کن...
لحظه ای که دلت تنگ میشود قلبت تند تند شروع به زدن میکند انجامش برایت لذت بخش میشود ثانیه شماری میکنی ک انجامش دهی و از این دو دلی امرو نهی خلاص شوی اینجاست که شیطان گناه را برایت زیبا جلوه کرده کمی صبر کن و تفکر کن لحظه بعد گناه چه خواهد شد ....به پشیمانی بعدش و شرمندگی ان فکر کن و علامت ایست را بر نفست بگذار
و اینجاست که تو پیروز میدانی ......
السلام علیک یا ابا عبدالله
و علی الارواح التی حلت بفنائک
علیک منی سلام الله ابدا ما بقیت و بقی اللیل و النهار ..
وبلاگ یادشان همیشه جاوید نوشت : این کوه هاتوروفراموش نمیکنن
گفتم : آقا محمود ! اگه مردم تو رو فراموش کنن ، این کوه ها فراموشت نمی کنن . گفت : چطور مگه ؟
گفتم : به دستر تو ، سرباز های امام ،روی خیلی از قله های کردستان نماز خوندن ؛ این تو بودی که کلمه ی اشهد ان لا اله الا الله و علی ولی الله رو در بیشتر این کوه ها طنین انداز کردی .
بچه ها مثل اینکه منتظر بودند کسی سر حرف را بازی کند ، همه شروع کردند به زدن حرف هایی از همین دست .
چهره اش نشان می داد که از این حرف ها خوشش نیامده . گفت : ما بدون امام چیزی نیستیم ؛ امام همه چیز ر ا از خدا میدونن .
کمی مکث کرد و گفت : از این حرف ها هم دیگه کسی نزنه و گرنه کلاهمون میره تو هم .
خاطره شهید محمود کاوه
وبلاگ بسیج دانش آموزی خواهران فیروزآباد نوشت : کعبه وکربلا
گفت با کرب و بلا کعبه من از تو برترم تو بیابانیّ و من بیت خدای اکبرم کربلا در پاسخش گفتا اگر تو خانه ای من همه خون خدا می جوشد از بام و درم کعبه گفتا مرد و زن بر گرد من آرد طواف من مَطاف مسلمین از کِهتر و از مِهترم کربلا گفتا چه گویی هر شب آدینه من میزبان انبیا از اوّلین تا آخرم کعبه گفتا انبیا بر گرد من گردیده اند تو کجا و من کجا تو دیگری من دیگرم کربلا گفتا که روح انبیا را کعبه ای است آن منم، زیرا مزار زاده ی پیغمبرم کعبه گفتا مرتضی در من به دنیا آمده این شرافت بس، که من خود زادگاه حیدرم کربلا گفتا علی بوده سه شب مهمان تو
وبلاگ بسیج دانش آموزی خواهران فیروزآباد نوشت : بوی پیراهن مشکی
بو کن...
بوی بغض...
بوی پیراهن مشکی...
بوی فریاد یا حسین...
ربنا آتنا کربلا
واجعل مماتی فی العاشورا
روحی لک الفدا یا مولا
کم کم شمارش روزها به اتمام میرسد...
دیگر نزدیک است...
فریاد بزنیم:
ای اهل حرم میر و علمدار نیامد
سقای حسین سید و سالار نیامد
وبلاگ خاکروبه نوشت : منا، چرا؟!
سید بهزاد سلطانی در وبلاگ وقتی برای نوشتن نوشت : قاصد روزان ابری، داروگ کی می رسد باران؟
با خشت عشق کعبه ای از نو بنا کنیم